در عاشورا دو نوع شعار ديده مىشود يك نوع شعارهايى است كه فقط معرف شخص است و بيش از اين چيز ديگرى نيست. ولى شعارهاى ديگرى است كه علاوه بر معرفى شخص، معرف فكر هم هست، معرف احساس است، معرف نظر و ايده است. با يك تلقى درست از عاشورا مىتوان اين شعارها را دائمى كرد و در همه اعصار از آن استفاده كرد و از طريق آن روح در جامعه دميد اما متأسفانه بهاى لازم به شعارها داده نمىشد و اينك نيز نيازمند اهتمام است. شهيد مطهرى معتقدند: «اباعبدالله(ع) در روز عاشورا شعارهاى زيادى داده است كه در آنها روح نهضت خودش را مشخص كرده كه من براى چه مىجنگم، چرا تسليم نمىشوم، چرا آمدهام كه تا آخرين قطره خون خودم را بريزم؟ و متأسفانه اين شعارها در ميان ما شيعيان فراموش شده وما شعارهاى ديگرى به جاى آنها گذاشتهايم كه اين شعارها نمىتواند روح نهضت اباعبدالله را منعكس كند.»[21]
شعارهاى عاشورا آن چنان متنوع و همهجانبه است كه مىتواند يك ملت را كاملاً غنى وسعادتمند كند. مهمترين شعارهاى عاشورا را با الهام از شهيد مطهرى مىتوان به اين دستهها تقسيم كرد:
«الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهى عنه؟ ليرغب المؤمن فى لقاء الله محقّاً؛[22]
آيا نمىبينيد كه به حق عمل نمىشود و كسى از باطل روى گردان نيست؛ در چنين شرايطى مؤمن بايد لقاء پروردگارش را بر چنين زندگىاى ترجيح بدهد.»
«الموت اولى من ركوب العارِ؛[23]
نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستى بهتر و عزيزتر است.»«لا ارى الموت الّا سعادة و الحياة مع الظالمين الّا برماً؛[24]
مرگ را جز خوشبختى نمىبينم و زندگى با ستمكاران را جز ملامت و خستگى.»
«هيهات منّا الذله؛[25]ذلت و خوارى از ساحت ما به دور است.»
«انى لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجتُ لطب الاصلاح فى امّة جدى؛[26]
بى گمان قيام من براى خوشگذرانى و مفسدهجويى و ستمگرى نمىباشد، بلكه قيام من فقط براى ايجاد اصلاح امور در امت جدم است.»
«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم؛[27]
مردم برده دنيا و دين لقلقه زبانشان مىباشد.»